ستاپ معاملاتی چیست

ستاپ معاملاتی پرایس اکشنی کوازیمودو (QM) با زیرنویس فارسی
ستاپ معاملاتی یا به انگلیسی trading setup در ترجمه لغوی به معنای نصب و راه اندازی معامله می باشد که به صورت ساده به مجموعه روش های تکنیکالی و ابزارهای معاملاتی که در یک تایم فریم مشخص به شما نقاط ورود و خروج به معاملات را صادر میکند ستاپ معاملاتی گفته می شود.
مراحل ۵ گانه یک ستاپ معاملاتی :
◼ مرحله اول: انتخاب یک بازار با لیکودیتی ( liquidity ) بالا. یعنی نقد شوندگی آن بالا و طرف های عرضه و تقاضا قوی باشند چون در بازارهای دستوری یا با نقدشوندگی ضعیف قواعد تکنیکالی به خوبی عمل نمی کنند.
◼ مرحله دوم: انتخاب یک تایم فریم مناسب برای معامله گری.
◼ مرحله سوم: مشخص کردن جهت روند با استفاده از ابزارها، تکنیک ها و الگوهای مناسب تکنیکالی یا تلفیقی از آنها.
◼ مرحله چهارم: مشخص کردن شرایط ورود به معامله.
◼ مرحله پنجم: مشخص کردن شرایط خروج از معامله.
الگوی کوازیمودو (QM)
این الگو (Quasimodo Pattern) اولین بار در سال 2009 توسط شخصی به نام Steve W. در فروم اینترنتی فارکس فکتوری مطرح شد. در ابتدا نام آن Over/Under بود که بعدها توسط اعضایی از همان فروم و موسس آکادمی RTM به الگوی کوازیمودو یا QM تغییر نام پیدا کرد.
این الگو در بسیاری از نقاط چرخش در بازار دیده میشود؛ هم در نقاط تغییر روند کلی بازار (به عنوان الگوی بازگشتی) و هم در پولبکها (به عنوان الگوی ادامهدهنده). الگوی کوازیمودو در موقعیتهای مناسب برای ترید بسیار قابل اعتماد بوده و از تایمفریمهای بالا مانند روزانه تا تایمفریمهای پایین مانند 1 دقیقه مشاهده میشود.
مراحل تشکیل این الگو به صورت زیر است (در حالت ستاپ خرید):
◼ قیمت یک کف جدید میسازد.
◼ قیمت از کف مرحله قبل به سمت بالا اصلاح میکند.
◼ مجدد کف مرحله اول شکسته میشود (قیمت از آن پایینتر میرود).
◼ قیمت به بالاتر از اصلاح مرحله 2 باز میگردد (شکست سقف قبل یا ساختار).
◼ قیمت مجدد پایین میرود (اما کف قبل را نمیشکند) و در نهایت به مسیر صعودی ادامه خواهد داد.
اگرچه این الگو در نگاه اول همان الگوی سر و شانه است اما نحوه استفاده از آن به عنوان یک ستاپ معاملاتی نیازمند تسلط به موارد دیگری نیز هست تا بتوان آن را در موقعیتهای درست شناسایی نموده و فقط موقعیتهای با احتمال برد بالا را ترید کرد. تریدرهای جنوب شرق آسیا بیشترین سهم را در توسعه روشها و نکات ترید این الگو داشتهاند. این گروه از تریدرها به RTM کارهای مالزی شهرت دارند و معروفترین آنها شخصی به نام منصور ساپاری است که تخصصی الگوی QM را ترید میکند.
شروع و گسترش این نوع نگاه از منصور ساپاری بوده است و تقریبا تمام افراد سرشناس این سبک مستقیم یا غیر مستقیم شاگرد او بودهاند. این دسته از تریدرها عموما در یک جامعه بسته و محلی کار میکنند و به همین دلیل اکثر منابع و ویدئوهای آنها پراکنده و به زبان مالایی است.
بهطور خلاصه نگاه این تریدرها ساده و ستاپی است و مثل یک ربات ترید میکنند. اساس ستاپهای آنها عرضه و تقاضا و ترید ساختار QM یا همان Over/Under است.
درباره دوره AWM FX
با وجود اینکه جزوههایی انگلیسی از منصور ساپاری و برخی شاگردانش وجود دارد اما میتوان گفت AWM FX یکی از مسلطترین شاگردان منصور ساپاری به زبان انگلیسی است و با امانتداری همان نکات و ستاپها را آموزش میدهد. با دیدن ویدئوهایAWM FX دیگر به منابع منصوری ساپاری و سایر RTM کارهای جنوب شرق آسیا احتیاجی نخواهید داشت.
این دوره در شاخه پرایس اکشن عرضه و تقاضا محسوب میشود و همانطور که پیشتر گفته شد به صورت تخصصی ستاپ QM را با رویکرد پرایس اکشن عرضه و تقاضا آموزش میدهد. دوره بسیار روان، خلاصه، ساده و در عین حال کامل و کاربردی میباشد. لازم به ذکر است که ستاپ QM در اکثر سبکها با اسامی مختلف وجود دارد ستاپ معاملاتی چیست و گُلِ سرسبد اکثر سبکهای پرایس اکشنی است؛ از پرایس اکشن آقایان البروکس و آلفونسو گرفته تا دورههای اسمارت مانی.
دوره از مباحث بسیار ابتدایی مانند ساختار ستاپ معاملاتی چیست بازار، نحوه شناسایی نواحی عرضه و تقاضا و امتیازدهی به نواحی عرضه و تقاضا شروع میشود و پس از آموزش کامل الگوی QM با جزئیات درباره نحوه ورود و تاییدیههای ورود صحبت خواهد شد و با توضیحات مختصری درباره روانشناسی و پلن معاملاتی به پایان میرسد.
آیا این دوره برای به سود رسیدن کافی است؟
بله، قطعا با این دوره هم میتوان به سود رسید؛ اما مانند هر دوره و سبک دیگری لازم است که ابتدا ذهنیت درستی درباره ترید و محیط احتمالاتی را در خود پرورش دهید که مشخصا منظور آگاهی از اهمیت روانشناسی معاملهگری و مدیریت سرمایه و ریسک است. پس از مشاهده دوره نیاز است که به صورت مستمر بر روی شبیهساز بکتست بگیرید و سپس در حساب دمو یا یک حساب لایو کوچک این استراتژی را تست کنید.
این دوره چه پیشنیازهایی دارد؟
◼ تسلط کامل بر تعاریف و مفاهیم پایه در بازار فارکس مانند بروکر یا کارگزاری، جفت ارز، جفت ارزهای اصلی/کراس/اگزاتیک، نرخ تبدیل، قیمت Ask و Bid، اسپرد، پیپ، ارزش هر پیپ، لوریج یا اهرم، مارجین، لات سایز یا حجم معامله، سفارشگذاری، پوزیشن شورت/لانگ.
◼ تسلط مناسب بر روی مباحث پایه تکنیکال مانند انواع نمودار، کندل یا شمع، خطوط حمایت و مقاومت.
◼ تسلط کامل بر مبحث مدیریت سرمایه و ریسک
◼ تسلط بر پلتفرمهای معاملاتی بهویژه متاتریدر 4
آیا دورهای تکمیلی و مشابه این دوره وجود دارد؟
بله، دوره چارت مستر که پیشتر در سایت فراچارت منتشر شد (لینک). بهویژه مشاهده ستاپهای دو فصل آخر دوره چارت مستر (فصلهای ۴ و ۵) توصیه میشود. تمام ستاپهای دو فصل آخر دوره چارت مستر همان الگوی QM با تفاوتهای جزئی هستند اما با اسامی مختلف. مجموع آموختههای پیشین نگاهی پویا و توانایی شخصیسازی در ورودها و خروجها به شما خواهد داد.
اسپانسر این مجموعه پرایس اکشن:
این دوره در راستای تکمیل منابع آموزشی و نقشه راه به رایگان توسط آکادمی ترید برای زندگی منتشر شده است.»
پلن یا استراتژی معاملاتی
استراتژی و پلن معاملاتی به هر سازو کار از پیش تعیین شده که مورد بک تست یا آزمون خطا قرار گرفته است گفته می شود که دارای برآیند حداقل 60 درصد موفقیت در ترید های انجام شده قبلی باشد .
استراتژی باید به طور کامل ویژگی های ورود یا خروج را به معاملگر هشدار دهد که البته اعتبار آن را معاملگر تشخیص میدهد .
از نون شب واجب تر برای یک تاجر و معاملگر در تمام عرصه های زندگی ، نه فقط بازار مالی استراتژی و پلن معاملاتی است !!
شما در هر صنفی مشغول دادو ستد و تجارت باشید باید باید باید باید پلن معاملاتی داشته باشید . میوه فروشی ؟ باید زمستون میوه عید و بخری بذاری سرد خونه !
نمایشگاهی هستی ؟ باید فقط ماشین زیر قیمت بخری ! لباس فرشی ؟ باید آخر فصل حراج کنی جنساتو با فصل جدید به روز کنی ! خوار وبار فروشی ؟ باید با بنکدار لینک بزنی ! بساز بفروشی ؟ باید تو رکود بسازی تو صعود بفروشی ! و …
تریدری باید یک برنامه مدون داشته باشی و عین یک ربات به آن عمل کنی . وقتی میگم عین ربات یعنی وقتی به یک استراتژی رسیدی فقط دستت کار می کنه نه هوش و زکاوتت !! در آخر میگم چرا از هوش و زکاوتت استفاده نکنی بهتره !
حالا اول استراتژی را تعریف کنیم ببین چی هست :
استراتژی معاملاتی (Trading Strategy)
به هر سازو کار از پیش تعیین شده که مورد بک تست یا آزمون خطا قرار گرفته است گفته می شود که دارای برآیند حداقل 60 درصد موفقیت در ترید های انجام شده قبلی باشد . استراتژی باید به طور کامل ویژگی های ورود یا خروج را به معاملگر هشدار دهد و قطعیت و اعتبار آن را معاملگر تشخیص میدهد .
بک تست استراتژی بین سی الی صد ترید آخر بررسی می گردد . اگر دراین میان توانست در برآیند معاملات سود محقق کند جا داره تا لیست پلن های ما قرار بگیرد . اما اگر چنین نشد باید استراتژی بهتری تدوین گردد .
استراتژی مانند دفترچه راهنمای یک ترید است که مو به مو باید به آن عمل کند . اگر توانایی انجام دادن این چک لیست را نداشتید یا باید آن را عوض کنید یا باید خودتان را عوض کنید ! چون گاها استراتژی مشکلی ندارد اما شما توان اجرای هیچ استراتژی را ندارید .
استراتژی باید به صورت واضح به شما سیگنال ورود و خروج دهد . سیستمی که طراحی می کنید الزاما باید خیلی دقیق موقعیت های کم ریسک را شناسایی کند . این امر مستلزم آنست که بدانید موقعیت کم ریسک به چه معناست
موقعیت های کم ریسک معاملاتی
موقعیت یا پوزیشن کم ریسک معاملاتی عبارتست از موقعیتی دارای ریسک به ریوارد ارزنده است . ریسک به ریوارد یعنی پذیرش خطر در ازای جایزه و سود .
خیلی واضح کلمه کم ریسک را گفتم چون فرضم اینست که شما میدانید ما در بازار موقعیت بدون ریسک ! نداریم و این دروغ شیادان و کلاهبرداران است !
ریسک به ریوارد
ریسک به ریوارد
برای مثال من در یک روز تابستانی حاضرم از یک خیابان معمولی شهری رد شوم و از دکه یک بستنی مگنوم بخرم و میل کنم ، اما در همین شرایط حاضر نیستم برای خرید یک بستنی از آزاد راه کرج که خودرو ها 110 کیلومتر سرعت دارند رد شوم و به طرف دیگر بروم برای خرید یک بستنی ! چون ستاپ معاملاتی چیست قبل از رسیدن به بستنی به لقا الله می رسم !
این یعنی پذیرش خطر به جایزه اش نمی ارزد یا با کلاس تر : ریسک به ریوارد ارزنده ای ندارد !
در معاملگری شما همیشه باید وارد پوزیشن های با ریسک به ریوارد یک به دو و بیشتر شوید ، یعنی یک واحد ضرر می کنم اما دو واحد سود می کنم ، 100 تومن ضرر می کنم اما 200 تومن سود می کنم ، 10 درصد ضرر را در ازای 20 درصد سود می پذیرم .
یک به دو کمترین ریسک به ریوارد منطقی است . توجه کنید که در معاملات یک به یک زیاد از فسفر مغزتان استفاده نکنید ! زیرا با قمار کردن فرقی نخواهد داشت و از نظر احتمال و ریاضی به یک اندازه بازنده و برنده هستید !
در مراتب بالاتر ریسک به ستاپ معاملاتی چیست ریوارد یک به سه ، یک به پنج ، یک به هفت و حتی استاده بنده یک به ده ! معامله می کردند . که در کلاس ها روششان را توضیح دادم .
پس تا اینجای کار فهمیدیم استراتژی چیست و چه ویژگی باید داشته باشد .
ستاپ معاملاتی چیست؟
قسمتی از یک استراتژی معامللاتی است که با انتخاب تایم معاملاتی و ابزار های معاملاتی و تکنیکی و بنیادی دستور ورود و خروج را صادر می کند
تریگر
ستاپ معاملاتی خود شامل بخشی به نام تریگر و یا اقدام نهایی معاملگر در ترید است . تریگر همان شلیک آخر شکارچی در هنگام شکار ، بعد از ساعت ها کمین کردن است !
یکم ساده تر :
استراتژی شما در همون مثال اول می شود : رد شد از خیابان جهت خرید بستنی و رفع خستگی
ستاپ معاملاتی شما می شود : رد شدن از خط عابر یا پل عابر و یا دویدن از وسط خیابان
تریگر : لحظه ای که اقدام میکنید تا در هنگام عبور خطر تصادف کمتری را شامل شوید .
حالا در یک مثال واقعی :
استراتژی می شود : افت شدید بورس و کاهش حباب نسبی و جذابیت قیمت خرید نماد (( دلیل برای ورود ))
ستاپ می شود : کنترل شدن قیمت بر روی حمایت استاتیکی و داینامیکی و تشکیل پیووت در کف (( راهی برای ورود ))
تریگر : شکست خط روند نزولی نماد ! (( ورود ))
استراتژی و جزییات آن را گفتم اما میرسیم به جمله اوایل مقاله که گفتم فقط دستت باید کار کنه نه هوش و زکاوتت ! چرا ؟
رفقا بهترین استراتژی را هم که داشته باشید تا وقتی که بدون احساسات نتوانید آن را اجرا کنید اصلا سود ده نخواهید بود
گذشته از آن بک تست سی تایی و یا صد تایی ، شما بقدری باید تمرین کنید که با ضمیر ناخودآگاه خود تاییدیه ورود
. خروج بگیرید ! مثلا به جای استفاده از نرم افزار ادونسد گت بتوانید به صورت چشمی امواج الیوت را ببینید .
در مقالات آینده بهترین استراـزی ها و پلن معاملاتی در بورس را آموزش خواهم داد
چگونه در ۷ گام یک برنامه معاملاتی بسازیم؟
یک برنامه معاملاتی درحقیقت چارچوبی است که معاملهگران را در کل فرآیند معامله راهنمایی میکند. این برنامه بستری را فراهم میکند که در آن معاملهگر وارد معامله میشود، بازارها را شناسایی میکند، از معاملات خارج میشود و در کل این مسیر، ریسک را مدیریت میکند. برنامه معاملاتی مسئولیتپذیری را تضمین میکند و تمرکز معاملهگران را روی استراتژی شخصی خودشان حفظ میکند.
چگونه میتوان یک برنامه معاملاتی ایجاد کرد؟
۱) رویکرد تحلیلی خود را انتخاب کنید
رویکرد تحلیلی به این سؤال پاسخ میدهد که «چگونه باید ستاپهای معاملاتی را شناسایی کرد؟» این ستاپ میتواند شامل ترکیبی از خطوط حمایت و مقاومت قیمتی، خطوط روند، الگوهای چارت، سطوح فیبوناچی، تئوری امواج الیوت، سنتیمنت، استفاده از تحلیلهای فاندامنتال و غیره باشد.
این مرحله نخست از برنامه معاملاتی به معاملهگر کمک میکند تا تمرکز خود را تنها روی تعداد محدودی از طرحهایی محدود کند که با آن احساس راحتی میکند. بدین ترتیب، معاملهگر میتواند به دنبال فرصتهایی برای معامله براساس ستاپ معاملاتی مطلوب خود باشد.
۲) ستاپهای معاملاتی موردعلاقه خود را انتخاب کنید
ستاپ معاملاتی در حکم هسته اصلی فرایند معاملات است. اما ابتدا باید رویکرد تحلیلی را بهعنوان رویدادی در نظر داشته باشید که باعث شکلگیری ستاپهای معاملاتی میشود. نمونهای از این مورد را میتوان در الگوی تثبیت مشاهده کرد که میتواند منجر به واکنش ازسوی معاملهگر شود، بدین معنی که معاملهگر برمبنای چنین الگویی میتواند تصمیم بگیرد که براساس یک بریکاوت معامله کند یا منتظر بماند یک پولبک (یا ترکیبی از بریکاوت و پولبک) پس از تکمیل الگوی موردنظر روی دهد و سپس وارد معامله شود.
۳) بازارها را برای تمرکز محدود کنید
هنگام شروع کار، مهم است که معاملهگر تعداد بازارهای مورد تمرکز خود را محدود کند. هیچ بازاری با بازار دیگر یکسان نیست و محدودکردن دامنه بازارهای تحت تمرکز میتواند به معاملهگران برای درک تفاوتهای ظریف بازار مورد نظر کمک کند. معاملهگران حتی میتوانند تنها بر روی یک تایمفریم مشخص در یک بازار واحد تمرکز کنند تا با خصوصیات و قیمتهای آن بیشتر آشنا شوند.
۴) درمورد بازه زمانی نگهداری معاملات فکر کنید
تایمفریم مورداستفاده بستگی به نوع معاملهگر دارد. معاملهگرانی که روی معاملات کوتاهمدت تمرکز میکنند (یعنی معاملاتی که در همان روز باز شدن، بسته میشوند) شامل شامل گروه معاملهگران روزانه و اسکالپرها میشود. معاملهگران میانمدت (که معمولاً برای چند ساعت تا چند روز معاملات خود را نگاه میدارند) شامل گروه معاملهگران سوئینگ میشود. در نهایت، معاملهگران بلندمدت نیز شامل گروهی میشود که معاملاتی در تایمفریمهای بالا نظیر روزها، هفتهها، ماهها و در بعضی موارد سالها میشود.
۵) تحمل ریسک خود را بشناسید
تمامی مراحل معاملات حائز اهمیت هستند، اما اگر مدیریت ریسک وجود نداشته باشد، کل برنامه معاملاتی از هم پاشیده خواهد شد. در این مرحله، معاملهگران باید از میزان تحمل ریسک شخصی خود شناخت داشته باشند؛ این یعنی یک معاملهگر تا چه حد حاضر است حد ضرر خود را جابجا کند و ریسک زیان خود را کنترل کند.
طی تحقیقاتی که روی بیش از ۳۰ میلیون معاملهگر انجام شد، معلوم شد که احتمال موفقیت معاملهگرانی با حداقل ریسک به ریوارد ۱:۱ سه برابر بیشتر از معاملهگرانی است که نسبت ریسک به ریوارد مشخصی نداشتهاند.
۶) برای چگونگی رویارویی با مشکلات (و موفقیت) را برنامهریزی کنید
در نهایت همه معاملهگران روزی ترس از دست دادن سرمایه را تجربه خواهند کرد. بنابراین مهم است که چند قانون را برای پیروی از زمانی که چنین اتفاقی میافتد، داشته باشید تا بتوانید احساسات خود را مدیریت کنید. یک روش مؤثر برای انجام این کار، تعیین مقداری برای «درصد ضرر» است تا هنگام بروز آن، معاملهگر خود را مجبور کند یک گام به عقب بازگردد و بررسی کند که دقیقا چه اشتباهی رخ داده و یا چه اشتباهی در حال رخدادن است. هرگز زمان تعیین این حد آستانه را به تعویق نیندازید.
حال اجازه دهید به جنبه خوب قضیه نیز نگاهی بیندازیم؛ هنگامی که معاملات موفقیتآمیز هستند، چه باید کرد؟ اعتماد به نفس خوب است؛ اما اعتماد به نفس کاذب میتواند به سرعت معاملات سودده را به معاملاتی ضررده تبدیل کند. طبیعی است که وقتی بازار درجهت مطلوب ما حرکت کند، میزان ریسک خود را افزایش دهیم؛ اما این میزان ریسک همیشه باید در مقدا کمینه نگاه داشته شود.
۷) یک روال روتین برای ادامه کار داشته باشید
هر معاملهگر باید زمانی را برای تأمل در رویدادهای هفته و تحلیل معاملات شخص خود اختصاص دهد. بد نیست که بهطور منظم برنامه معاملاتی خود را مرور کنید و در صورت لزوم تدابیر لازم را لحاظ کنید. بازبینی دورهای معاملات و یادداشتبرداری روزانه روشی عالی برای اطمینان از پیروی از رویههای تعریفشده در برنامه معاملاتی است. شروع به یادداشتبرداری کنید یا نمودارهای مربوط به مجموعه معاملات موفق یا ناموفق خود را ذخیره کنید تا بعدا بتوانید آنها را مورد بازبینی قرار دهید.